یادداشت ها و مطالب توحید صدر

تمدن بر مقدمه فرهنگش، و فرهنگ بر مقدمه اصالتش... برای رسیدن به تمدنی جهانی به فرهنگ و اصالت اسلام ناب تمسک میجوییم

یادداشت ها و مطالب توحید صدر

تمدن بر مقدمه فرهنگش، و فرهنگ بر مقدمه اصالتش... برای رسیدن به تمدنی جهانی به فرهنگ و اصالت اسلام ناب تمسک میجوییم

...

طبقه بندی موضوعی
  • ۱
  • ۰

دو قطبی رهبری:

دو قطبی رهبری:

نظریه ای که در دهه 1990 تا کنون مطرح بوده قدرت و اهمیت جایگاه و شخصیت رهبری در جمهوری اسلامی بوده است.  این مطلب از همان اول نشان دهنده این بود که دشمن رهبری را هدف حملات خود قرار داده است، و احتمال داده می شد که روزی به صورت مستقیم اقدام حمله به رهبری بکند. اما چگونگی این مطلب برای همه در حاله ای از ابهام بود! اما در نهایت دشمن طرفند دو قطبی را برای حمله به رهبری انتخاب و عملیاتی کرده است.

(در ادامه مطلب...)

رهبری در جمهوری اسلامی با وجود اینکه توسط خبرگان رهبری انتخاب و مورد نظارت قرار میگیرد اما بدلیل اینکه دوره ای نمی باشد امکان تداخل در انتخاب و اختلال در آن امکان پذیر نیست. ولی از آنجایی که رهبری ماهیت مردمی و ملی دارد امکان انشقاق در میان مردم وجود دارد.

برای این امر می بایست شخصیتی در سطح سیاسی و انقلابی رهبر طراحی و تعریف شود.

جایگاه افراد در شکل گیری انقلاب و شخصیت فردی، اجتماعی و انقلابی آن در مراحل مختلف نظام و میزان ارتباط وی با بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی(ره) ازجمله مواردی است که برای تعیین قطب مقابل رهبری ملاک قرار می گیرد.

نزدیک ترین افراد به جایگاه رهبری و دارای چنین قابلیت هایی شخصی جز آقای هاشمی رفسنجانی نخواهد بود. کسی که در تمام مراحل انقلاب و نظام به بعنوان یکی از سران نظام در مدیریت کشور نقش داشته است و از جانب رهبری تلاش های بسیاری در حفظ ایشان در بدنه اصلی نظام مشاهده شده است.

حملاتی که بر علیه آقای هاشمی در مقابل رهبری مطرح میگردد، پیشینه تاریخی حدود 15 ساله دارد که در حدود اوایل دهه 80 مرحله عملیاتی این پروژه به عرصه اجرا رسیده است.

آقای هاشمی با وجود اختلاف نظرهایی که هم با حضرت امام خمینی(ره) و هم با امام خامنه ای (مدظله) داشته اند، بر خلاف موارد مشابه از جانب رهبران انقلاب مورد ارج و قرب قرار گرفته و تلاش برای حفظ ایشان در صدر انقلاب به کرات در تاریخ ثبت شده است، این مطلب نشان از نزدیکی این شخصیت به رهبران انقلاب و با وجود اختلاف نظر و رای متفاوت در قالب انقلاب قرار داشته اند. اما این اختلاف نظر ها دلیل خوبی برای ایجاد فاصله و دارا بودن شخصیتی سیاسی متناسب دلیلی برای انتخاب وی برای گزینه مقابل رهبری می باشد.

بعد از اینکه دولت هفتم کار خود را با تقابل با هاشمی شروع کرد در حالی بود که آقای هاشمی در جامعه انقلابی ایران بعنوان یکی از سران انقلاب مطرح بود. در اویل دولت هشتم جریانی به صورت خیلی آرام و خفیف به وجود می آید که آقای هاشمی را به عنوان یک فرد اشرافی گر و با فاصله از آرمان های انقلاب معرفی می شود. این جریان توسط آقای ح . ع که مدعی تخصص در امور استراتژیکی می باشد استارت می خورد. مباحث ابتدا در جوامع خاص و مبلغین جریان اصولگرایی در تشکل های مختلف مطرح می شود.

این جریان در انتخابات 84 زمانی که آقای احمدی نژاد بدون هماهنگی شورای اصولگرایی در انتخابات شرکت و موجب اختلال در برنامه های انتخاباتی شده و در دور دوم به تقابل با آقای هاشمی می رسد نمود پیدا می کند.

بعد از آن در دولت نهم تقابل برخی از چهره های منتصب به اصولگرایی با آقای هاشمی علنی و رسانه ای می شود این در حالی است که طیف خاصی از جریان موسوم به اصلاحات به آقای هاشمی نزدیک شده و از ایشان حمایت می کنند.

این جاذبه از طیف اصلاحاتی ها و دافعه از طیف احمدی نژادی ها(بدلیل علنی نشدن انحرافات و وابستگی ظاهری به رهبری) موجب تداعی انشقاق بین هاشمی و رهبری در مردم شد.

در انتخابات 88 این انشقاق موجب ایجاد ناآرامی هایی در سطح کشور و با عملکرد نامناسب و البته برنامه ریزی شده سران دولت وقت انشقاق تداعی شده هاشمی از بدنه نظام به صورت فاحشی رسانه ای شد.

رهبر انقلاب در اولین نمازجمعه بعد از انتخابات در این خصوص به صراحت مطرح کردند که با وجود اختلاف نظرهایی که با آقای هاشمی داشتند تقابل علنی در رسانه های عمومی و رسمی کشور را محکوم و از نقش آفرینی ایشان در ادوار مختلف انقلاب قدردانی کردند.

محاصره سیاسی و فکری آقای هاشمی و انزوای نسبی رسانه ای چند ساله از ابتدای دولت نهم تا انتهای دولت دهم موجب شد تا جریان موصوم به اصلاحات بتواند با تصمیم سازی و اغوای ایشان در انتخابات 92 با جریانات پیش آمده دولتی به اسم آقای هاشمی ولی با بدنه کاملا اصلاحاتی را طراحی و اجرایی کند.

فعالیت رسانه ای چشم گیر آقای هاشمی در دولت یازدهم و حمایت از عملکرد دولت بخصوص در حوزه مذاکرات و برجام که مورد انتقاد و ایراد رهبری قرار میگرفت موجب تشدید انشقاق می شد.

ماه عسل این عملکرد ها تا کنون به اینجا رسیده که جمله و یا جملاتی از رهبری را تقابل و جواب به سخنان آقای هاشمی قلمداد می کنند که در اصل کذب و بی پایه بوده است که بعد توسط مراجع مرتبط و شخص آقای هاشمی مورد برائت قرار گرفت.

اما شواهد حاکی از آن است که چنین جوسازی های رسانه ای موجب شده است تا جامعه انقلابی ایرانی شاهد ایراد تصمیمات اشتباه در خصوص مسائل مختلف سیاسی و ملی و حتی انقلابی از جانب ایشان باشد.

نقش آقای هاشمی در جامعه شکل گیری انقلاب اسلامی از بدو جریانات تا کنون غیر قابل انکار و الزام به تقدیر دارد اما فاصله هرچند ظاهری و عدم ایراد نظر های شفاف در مواضع مختلف و همچنین همراهی جناحی با شخصیت ها و گروه های غیر مطمئن و بعضا معاند نظام و انقلاب اسلامی موجب بروز شبهات و انحرافات شده است.

اما در حقیقت چیزی که ملاک حال و عیار هر شخصیتی را مشخص میکند میزان فاصله و تناسبش با محور واحد ولایت و رهبری است.

شباهت چنین افرادی که در ابتدا از سران انقلاب و در نهایت به تقابل میکشند می توان گفت افرادی زبیری هستند.

زُبیر بن عَوّام بن خُوَیلَد از مهمترین صحابه حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)  همواره در کنار پیامبر بود و از سوی پیامبر(ص) ملقب به حواری وی گردید و جزو ۱۰ تنی بود که پیامبر اکرم(ص) به آنها بهشت را وعده داد. پس از رحلت نبی مکرم اسلام(ص)، حکم شورای سقیفه را نپذیرفت و از خلافت حضرت علی(ع) با عمر بن خطاب بحث‌های بسیاری کرد. او همچنین جزء اعضای ۶ نفره منتخب خیلفه دوم بود که در آن شورا نیز به نفع حضرت علی(ع) رأی داد. وی در شورش و قتل عثمان نقش مؤثری داشت و برای خلافت حضرت علی(ع) کوشید. اما در همان اوایل خلافت حضرت علی(ع) به همراهی طلحه و عایشه و برخی دیگر که به ناکثین شهرت یافتند، جنگ جمل را علیه حضرت علی(ع) سامان داد و در همین جنگ به قتل رسید.

پس از رویارویی دو لشکر، حضرت علی(ع) زبیر را فرا خواند، ملاقات آن دو بین صفوف دو لشکر صورت گرفت. امام سفارش پیامبر نسبت به خود را به زبیر یادآوری کرد. سفارش این بود که: "پیامبر(ص) روزی در حضور حضرت علی(ع) به زبیر فرمود: آیا علی را دوست داری، زبیر گفت: چرا دوست نداشته باشم، پیامبر(ع) فرمود: چگونه‌ای وقتی ظالمانه با او بجنگی؟" زبیر پس از یادآوری این مطلب از اردوگاه کناره‌گیری کرد.

پس از کناره‌گیری زبیر، عَمرو بن جُرموز، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام وادی السِّباع او را غافلگیرانه کشت. وی سپس نزد حضرت علی(ع) رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش جهنم به او بده، پیامبر(ص) نیز درباره قاتل زبیر فرموده بود: جایگاه قاتل زبیر آتش است.

امام از کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیری‌های زبیر در جنگ‌های صدر اسلام فرمود: این شمشیر بار‌ها اندوه را از چهره رسول خدا زدود.

شاید از حدیث پیامر(ص) و سخن حضرت علی(ع) نسبت به قاتل زبیر چنین تصور شود که زبیر توبه کرده است. یوسفی غروی توبه زبیر را نمی‌پذیرد و می‌گوید: توبه زبیر در صورتی درست بود که از امام زمان خویش پیروی می‌کرد و به علاوه خود را در خدمت او قرار می‌داد که البته پس از گفتگو با حضرت علی(ع) چنین نکرد و نمی‌توان گفت سخن حضرت امیرالمومنین(ع) و  قبل از آن سخن رسول خدا(ص)  مبنی بر بشارت دادن آتش به قاتل او نشانه قبولی توبه زبیر است، چرا که شاید بدین علت چنین بشارت داده شده که قاتل، بدون امر شرعی و اذن امام او را کشته است، خصوصا که قاتل بعدها جزء خوارج نهروان شد.[1]

تاریخ در حال تکرار است و دشمن سعی دارد با ایجاد اختلاف بین سران انقلاب و رهبری علاوه بر نابودی وحدت ملی جایگاه و شخصیت رهبری و ولایت فقیه را در اذهان عمومی ملی و بین المللی متزلزل و نابود کند.  این شرایط فتنه چاره ای جز روشن شدن و بصیرت بزرگان هر جامعه ای ندارد.

 

أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ

آیا ندانسته اند که فقط خداست که از بندگانش توبه را می پذیرد و صدقات را دریافت می کند ؟ و یقیناً خداست که بسیار توبه پذیر و مهربان است[2]

  • ۹۵/۰۲/۰۴
  • توحید صدر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی